اهداف خرد و کلان انیمیشن
مقدمه
انیمیشن یکی از ساختارهای جذاب سینمایی است که لزوماً مخاطب آن کودکان نیستند و بسیاری از انیمیشنهای جذاب و زیبای جهان، علاوه بر کودکان و شاید بیشتر از آنها بزرگسالان را مخاطب قرار میدهند. با این فرض، هرچند تولیدات انیمیشن میتوانند طیف گستردهای از مخاطبان را به خود اختصاص دهند، لیکن انکار ناشدنی است که کودکان، بیشترین توجه و دلبستگی را به برنامههای انیمیشن دارند و با مروری بر گذشته خود، اذعان خواهیم نمود که انیمیشنها، نقش بسیار بسزایی در شکل گیری شخصیت ما داشتهاند. هم اکنون تلویزیون، دی وی دی و ماهواره به ملزومات اصلی زندگی خانوادهها و به ویژه خانوادههای نوپا تبدیل شده است و پدر و مادرها – که از این امکانات به عنوان وسیلهای برای پر کردن اوقات فراغت خانواده و به ویژه کودکان استفاده میکنند- تلاش دارند به خیال خود، برنامههای ویژهای را برای ایشان طراحی و تدارک ببینند. اغلب خانوادهها بی هیچ نگرانی، کودک خود را در مقابل برنامههای انیمیشن پخش شده از تلویزیون یا ماهواره قرار میدهند و هر روز به عنوان جایزه یک سی دی انیمیشن به او هدیه میدهند تا مابقی ساعات خالی خود را نیز مقابل دستگاه سی. دی یا دی. وی. دی بگذراند. جالب است به این نکته توجه کنیم که این گونه برنامهها که ویژه کودکان طراحی و تولید میشوند، به لحاظ حرفهای و صرف هزینه به مراتب پیشرفته تر و گرانتر از بسیاری تولیدات دیگر هستند؛ اما پرسش مهم این است که آیا هزینههای میلیاردی تولید این انیمیشنها، تنها برای سرگرم کردن کودکان صرف میشود یا پای اهداف دیگری هم در میان است؟
ترویج سبک زندگی غربی:
به گفته محققان، کودک در سنین سه تا پنج سالگی فقط بیننده است و هنوز از قدرت تشخیص خوب و بد و تحلیل کافی برخوردار نیست. برای همین، هر آنچه را میبیند، به عنوان یک پدیده خوب و در عین حال واقعی میپذیرد. در این میان، ابزارهای قدرتمند رسانه نیز به واقعیتر نشان دادن این آثار کمک میکنند. انیمیشنهای فوق حرفهای موجود در بازار و پخش شده در رسانهها که حتی ذهن انسان بزرگسال را در تشخیص واقعیت و مجاز دچار ابهام میکنند، به تدریج در ذهن کودکان رسوخ کرده و مبانی تربیتی و فرهنگی او را در آینده شکل میدهد. اغلب این مؤلفههای فرهنگی، متأسفانه با فرهنگ بومی و باورهای دینی ما هماهنگی ندارند. برای نمونه، تقریباً در همه این انیمیشنها – که حتی در رسانه ملی نیز بارها پخش میشوند و متأسفانه در انیمیشنهای ایرانی نیز رسوخ کرده و ترویج میشود – میبینیم که دخترها و پسرها با هم دوست هستند. رابطه دختر و پسر در حالی در انیمیشنها (خواستهیا ناخواسته) گسترش مییابد که همین دختران و پسران چند سال بعد با سختگیری و جلوگیری شدید جامعه و خانواده در ممانعت از ارتباط آزاد بر پایه آموزههای دینی و عرف اجتماعی روبه رو میشوند و این یعنی تقابل یا تضاد فرهنگی! اهداف:1- سست شدن جایگاه دین در زندگی 2- زندگی غربی زندگی استاندارد 3- ازبین رفتن زشتی گناه
مانند انیمیشن؛ داستان اسباب بازی،مجموعه باربی، شگفتانگیزها
آیا سبک زندگی لذت جویانه بشر غربی امروز مردم را به آرامش رسانده است؟
ریختن قبح فرهنگی:
کی دیگر از اهدافی که به شدت در کمپانیهای سازنده انیمیشن دنبال میشود نمایش تمسخر و حمله به آموزههای اخلاقی و دینی و ترویج اعمال نهی شده در ادیان همچون نمایش بی حد و مرز شهوت و امیال جنسی است. کودکان در این انیمیشنها به طرز باور نکردنی با مقوله سکس و معاشقههای طولانی روبه رو میشوند. این گونه تصاویر و صحنهها فرزندان معصوم ما را در سن بسیار کم با آموزه های شهوت پرستانه در قالب انیمیشن آشنا کرده به تدریج ذهن کودک را درگیر موضوعاتی میکند که متناسب با سن او نبوده و وی را با بسیاری ناهنجاری های شخصیتی رو به رو میکند. این محصولات تأثیر مهمی در بروز بلوغ زودرس در نوجوانان دارد و در بسیاری از موارد موجب گرایش به انواع انحرافات اخلاقی میشود.
از بین رفتن قبح گناه در اثر تکرار، الگو پذیری از شخصیت های بازی، باور به «هدف وسیله را توجیه میکند»مانند انیمیشن : انیمیشن ریو، باربی
براستی اگر زشتی گناهان نزد نوجوانان و جوانان از بین برود می توان توقع پایبندی به ارزش های دینی را از ایشان داشت ؟
ترویج جادوگری:
جادو، سحر، توسل به شیاطین و اجنه و حل کردن مشکلات پیش رو با استفاده از نیروهای فرابشری مضمون آشنای بسیاری از انیمیشنهایی است که برای کودکان معصوم ما ساخته میشود. این انیمیشنها به فرزندان ما میآموزند که تنها راه نجات بشریت از طریق جادو و ارتباط با اجنه است. در بسیاری از انیمیشنهای تولید شده به وضوح تبلیغ جادوگری و سحر نمایان است. در این انیمیشنها به فرزندان ما آموزش داده میشود که آنها به جای دارا بودن اعتقادات الهی میتوانند با تکیه بر سحر و ارتباط با شیاطین جن این نیاز فطری خود به ارتباط با ما وراء را رفع نمایند. به انیمیشنهای علاءالدین و چراغ جادو یا انیمیشن میکی موس و کلاه جادویی و... توجه کنید.اهدافشان: غرق شدن در دنیای خیالی، همذات پنداری با جادوگران، جادوگری،تنها راه موفقیت مانند انیمیشن ؛ شرک، زیبای خفته
آیا الگو شدن هری پاتر جادو گر نشان موفقیت خانواده ها و مراکز دینی و تربیتی ما در امر تادیب است؟
مصرف گرایی:
ویت بشر امروز با میزان مصرفش و بر اساس روابطش با کالاها تعیین میشود. مصرف گرایی از نظر روانی ممکن است با محرومیت فرد از مصرف کالایی یا خدماتی در او احساس عزت نفس پایین یا احساس محرومیت ایجاد کند. از نظر اقتصادی باعث فلج شدن تولیدات داخلی و واردات کالاهای غیر ضروری به جامعه می شود. از نظر اجتماعی ممکن است به ترویج مدگرایی و آسیب های ناشی از آن ختم شود. و از نظر سیاسی نیز ممکن است سیاست بسیاری از کشورها و رهبران آنها را زیر سوال ببرد. یکی از جریانهای موثر بر روی میزان مصرفگرایی رسانههای جمعی هستند. در این میان رسانههایی چون بازی و انیمیشن که مخاطب هدفشان گروه سنی کودک و نوجوان است بیش از هر رسانه دیگری تاثیرگذار است.اهداف ؛ ترویج تجملگرایی، فرهنگ غربی، فرهنگ برتر!! مانند انیمیشن داستان اسباب بازی، مجموعه باربی، شگفتانگیزها
چرا جهان غرب این همه بر ترویج و تببلیغ مصرف گرایی اصرار و سرمایه گذاری می کند؟
محق نشان دادن صهیونیست ها:
کی دیگر از تمهای آشنای انیمیشنها جستجوی مادر گمشده به عنوان نماد سرزمین مادری و ارض موعود یهودیان است. خیلی از ما در دوران کودکی خود، کارتونهای جذابی چون «هاچ زنبور عسل»، «دختری به نام نل»؛ «حنا دختری در مزرعه»، «باخانمان» و «چوبین» را دیدهایم و بی هیچ تأملی، حاضر هستیم دیدن آن را به کودکان دلبند خود توصیه کنیم. اما خوب است بدانیم مخاطب اصلی این انیمیشنها کودکان یهودی هستند که با همذاتپنداری با این شخصیتها میفهمند که باید همواره به دنبال مادر (نماد سرزمین موعود) خود باشند و دیگران همچون موجودات مخوف این انیمیشنها، همواره در این راه سد راه او هستند و البته در این راه میتواند روی کمک برخی دوستا ن مو بور حساب کند. این انیمیشنها هرچند با هدف بیشترین تأثیر بر کودکان یهودی جهان ساخته شده اما به دیگر کودکان جهان نیز این حس را القا میکند که تصاحب دیگر سرزمینها با عنوان برگشتن به سرزمین مادری، حق مسلم قوم یهود است. در بعضی از انیمیشنهای جدیدتر همچون «فرار مرغی» این پیامها به صورت واضحتری گنجانده شدهاند. فضای این انیمیشن مزرعهای است که با سیم خاردار گرفته شده یادآور اردوگاههای کار اجباری آلمان نازی و هلوکاست (یهودی سوزی) کذایی است که سالهاست صهیونیسم در راستای اثبات آن میکوشد. نجاتدهنده مرغهای قربانی خروس خلبانی است که آمریکایی بوده و سرانجام با نجات مرغها آنها را به سوی دشتی باصفا (یادآور سرزمین موعود یهودیان) راهنمایی میکند. این انیمیشن، یکی از بارزترین آثار کودکان در عرصه ترویج تفکرات صهیونیسم و ترویج هولوکاست است.اهداف ؛ تصویر انسان امریکایی بعنوان منجی، محق دانستن اشغالگری صهیونیست ، آماده کردن ذهن برای همدلی مانند انیمیشن فرار مرغی و والس با بشیر
آیا این همه تاکید و تبلیغ در مساله هلوکاست از سوی صاحبان رسانه ها طبیعی است؟
ترسیم آخر الزمان ساختگی:
کی دیگر از مضمونهای پربسامد انیمیشن، به ویژه محصولات ساخته شده در دهه اخیر ترسیم تصویرهای مختلف از نحوه به پایان رسیده دنیاست. پرسشی که پیش از این بشر پاسخ آن را در روایتها و آموزههای آیینهای الهی جستجو میکرد و اکنون محصولات رسانهای خود را موظف به پاسخگویی و تصویرسازی آن میدانند. موجی از محصولاتی تصویری برای جایگزین کردن آخرالزمانی جعلی با هدف فراموششدن حقیقت آخرالزمان و منجی بر حق آن. در اغلب این محصولات شیوه روایت داستان و نامها و مکانها سرشار از نمادند که روایت پایان دنیا با این نمادها صبغهای عقیدتی و تا حدودی نیز سیاسی به خود میگیرد. معمولاً در شرایط ناامیدکننده ای که بر اثر یک جنگ یا حادثه فجیع به وقوع پیوسته یک منجی غیر متعارف که معمولاً یک انسان مو بور غربی و گاهی به طور مشخص آمریکایی است ظهور میکند و حیات در دنیا از سر گرفته میشود. این گونه آثار حرفهای زیادی برای گفتن دارند و اصولاً فیلمهایی برای وقت گذرانی صرف نیستند با اهدافی چون انکار ادیان الهی وخداوند، خشم طبیعت, پایان دنیا !!!، جهان غرب تنها منجی انسانها مانند انیمیشن ماتریکس و انیمیشن نه
ممکن است خطرناک نشان دادن ایران بعنوان خطر جهانی زمینه ساز اتفاقات جدیدی علیه کشور عزیزمان ایران باشد
ترویج نماد سازی فراماسونی:
با عنایت به ایجاد شرایط جدید و افشای عمدی مقداری از عقاید و اهداف سازمان شرک آمیز فراماسونری لازم است مردم جهان به خصوص نسل آینده با نماد های این سازمان آشنایی پیدا کرده و با این نماد های انس بگیرند ضمیر پاک کودکان و نوجوانان ما آماده در یافت هر گونه اطلاعاتی میباشد که با توجه به نحوه ارائه و همچنین تکرار زیاد نماد های فراماسونری در قالب انیمیشن علاوه بر اینکه فرزندان ما به مرور زمان با این نمادها آشنایی پیدا میکنند بلکه با آن انس نیز خواهند گرفت ارائه نمادها به دو صورت آشکار و پنهان صورت میپذیرد. در مورد ارائه آشکار نماد های فراماسونری موضوع کاملاً واضح است ولی در خصوص ارائه نمادها به صورت پنهانی قابل ذکر است که اکنون در زمینه تبلیغات موضوعی تحت عنوان تأثیر پیامهای پنهانی بر روی ضمیر نا خدا آگاه افراد مطرح است به این صورت که پیام مورد نظر در زمان کوتاهی در حدود یک سه هزارم ثانیه لابلای فریمهای انیمیشن گنجانده شده که تماشاگر قادر به تشخیص آن به صورت خودآگاه نیست، بلکه این نمادها و پیامها به طور مستقیم در ناخودآگاه بیننده ضبط میشود. سازمان فراماسونری تا حدی در زمینه القای نماد های خود به فرزندان ما پیشروی نموده است که حتی از القای نمادها خود به صورت پنهانی در انیمیشنها نیز چشم پوشی نکرده است. با اهداف: فراماسون, چهره نجات بخش!، تصویر مسلمانان به عنوان تروریست مانند انیمیشن ؛ انیمیشن نه، علاء الدین و چراغ جادو
براستی سازندگان این بازی ها در تبلیغ فراماسونری چه اهدافی را دنبال می کنند؟
مخاطب شناسی :
تا3 سال اول:
در هنگام تولد، مغز نوزاد هنوز به طور کامل شکل نگرفته است و تنها به اندازۀ یک سوم اندازۀ واقعی است. معمولاً مدت زیادی طول میکشد تا مغز کامل شده و به شکل تکاملیافته خود برسد.
هرچند در سنین بزرگسالی مرکز تکلم و یادگیری زبان در نیمه چپ مغز تمرکز میکند، اما مغز کودکان کمتر تخصصی بوده و تمام قسمتهای مغز به صورت کل برای یادگیری زبان و گفتار فرمان میدهد.
انیمیشن ها برای بچه در این سن نه تنها مفید نیست که آسیب زاست.
این سن، زمان یادگیری تکلم در کودک است. سرگرم کردن او با انمیشین ها فرصتهای مفید تعامل با بچه را محدود میکند. حرف زدن والدین با هم یا با بچه سهم مهمی در رشد زبانی کودک در این سن دارد.
حقیقات نشان داده که بچه ها در این سن، از چیزهایی که روی نمایشگر اتفاق میافتد سر در نمیآورند. و فقط یک ابزار درخشان و هیپنوتیزمکننده است
3تا 7سال:
مغز کودک در این سن به تنش و موقعیتهای زیر فشارهای روحی مانند خشونتها و پرخاشگریها چه در دنیای واقعی و چه در رسانههای تصویری به شدت واکنش نشان میدهد.
مغز کودک در این سن مانند یک موتور بسیار فعال آماده یادگیری است و هرچه را که ببیند میآموزد و الگوبرداری میکند. این یعنی یک فرصت فوقالعاده برای دادن خوراک فکری به کودک توسط انیمیشن هاست.
کودک در این سن می آموزد که راه برود و بدود. آموختن درست و بهنگام این مهارتها نیازمند تعامل والدین است. والدینی که برای از سر واکردن بچه او را پای انیمیشن ننشانند!
در همین سنین مغز انسان به او دستور می دهد که فکر کند ، از عقل و شعور خود بهره ببرد، به اطراف توجه کند ، به خاطر بسپارد و بیاموزد. صحنههایی که در انیمیشن ها گنجانده شده تصویرهایی همیشگی برای تغذیه قوه خیال و تعقل او خواهد بود.
7 تا 14 سال:
این سن، دوران شکلگیری شخصیت کودک است. فرصتی فوق العاده برای سفارش دهندگان انیمیشن ها. برای تبدیل بزرگسالان فردا به آدمهایی که آنها میخواهند.
سبک گذراندن اوقات فراغت و نوع انیمیشنی که به عنوان بخشی از خوراک فکری کودک در اختیار او گذاشته میشود مهمترین نقش را در شکلگیری درست شخصیت او دارند.
در این سالها، ویژگیهای شخصیتی فرد و سیستم مغز و اعصاب او هنوز از انعطاف پذيری بالايی برخوردار است و می توان نحوه عمل آن راتغيير داد.
از این سنین در کلام حکما و اولیای دینی به عنوان سن تربیت و اطاعت کودک از والدین و مربیان یادشده است.
کودک در این سن بیشترین میزان آموزش را از راه دیدن کسب میکند. کودک چیزی را که با چشمان خود ببیند بیشتر باور میکند تا اینکه همان مطلب به او گفته شود. بازیها آنچه را که مدنظر سفارش دهندگان است به صورت بصری به او میآموزند.
روحیه اطاعت در اواخر دوره ، یعنی 12 تا 14 سالگی با نوعی عصیان و خودمداری آمیخته می شود. بهترین فرصت برای تحریک روحیه پرخاشگری و تشویق او به ایستادن در برابر والدین توسط انیمیشن هاست.
14 تا 17 سال:
ین سن، سن جوشش احساسات و عواطف است و اینها همه به نحوۀ عملکرد مغز و تاثیر هورمونهای مختلف در سن بلوغ مربوط میشود. فرصتی طلایی برای سوارشدن بازیسازها بر تمایلات دوران بلوغ بازیکن و تشویق او به کنشهای جنسی.
انسانها در نوجوانی در یک مرحلهً بازسازی مغزی قرار میگیرند و بدین سبب اغلب رفتارهای ضد و نقیض و کجخُلقیها را نشان میدهند که میتوان آنرا به تغییر ساختمان مغز ارتباط داد. فرصتی برای ایجاد و نهادینه کردن هنجارها و عقاید در ذهن او.
در مغز یک نوجوان راز و رمز، پیچیدگی، افکار بکر و دست نخورده، هیجانات و در کنار همه اینها یاس و ناامیدی نیز یافت می شود. سوراخهای مناسبی برای قلاب صیادها.
در این سنین هورمون های مختلفی در مغز انسان ترشح می شود که بر کل سیستم بدن انسان تاثیرگذارند. این هورمونها راه را برای نوجوان طوری لغزنده میکنند که یک بازی نامناسب بتواند او را تا ته دره بلغزاند.
اکثر نوجوانان با مساله خواب مشکل دارند. شبها نمی توانند خوب بخوابند و صبحها به سختی از خواب بیدار می شوند. این مساله با مغز و نحوه عملکرد آن در این سن و تاثیر هورمون های مختلف بر آن درارتباط است.
یکی از مهمترین اختلالات مغزی و روانی که معمولا افراد بالای 12 سال را تهدید می کند اسکیزوفرنی است که به جنون جوانی نیز شهرت دارد.
17 تا 28 سال:
در این دوره با ترشحِ هورمونهاى بلوغ، دگرگونیهای بیشتری در شـخـص بـروز مـی کـند و رشد جسم او بیشتر مىشود. با این تغییر و تحول جسمى، سایر امور روحى هم تغییر می کنند و احساسات و تمایلات جدیدی در نهادِ او به وجود می آید.
رشد احساسات و عواطف ویژگی اصلیِ این دوران است. شناخت ویژگیهای این تحولات عاطفی کلید اصلی حل مشکلات عاطفی این دوره است.
جوان در این دوران با نیاز شدید به دوست داشتن و دوست داشته شدن مواجه است. گاه این نیاز به صورت برقراری پیوندهای دوستی و گاه در خیالپردازیها و رویاها نمود پیدا میکند. بخش عمدهای از انیمیشن ها برای شکل دادن به این خیالپردازیها ساخته میشوند.
با توجه به نیاز مُبرم جوان به تأمل و تفکر و درونی شدن احساساتش، لازم است فرصتِ کافی برای اینکه پارهای از ساعات با خود خلوت کند و به اندیشه فرو رود، در اختیارش قرار گیرد. فرصتی که انیمیشن ها آن را به راحتی از او میگیرند.
این سن دوران ورود به زندگی بزرگسالانه و بر عهده گرفتن مسئولیت است. مشغول شدن بیش از حد جوان با انیمیشن ها و دنیای فانتزی این انیمیشن ها مانع مسئولیت پذیری و بلوغ اجتماعی او میشود.
سید غلامحسن خاکزاد شاهاندشتی
- بازدید: 4120 مرتبه
دیدگاه ها
ارسال ديدگاه جديد
(لطفا از درج سوال در ديدگاه ها خودداري فرماييد براي طرح سوالات خود به اين آدرس مراجعه فرماييد)